-
چراغپور: قرارداد سرمربی ۱۲ برابر من بود
-
ریگی رفت تا یک ماه بعد
-
ترسیدند در تهران بازی کنند
-
بعد از لغو نساجی، شاید ذوب آهن هم لغو شد
-
حتی اگر هوادار ناراحت شد باز هم عکس نگیرید
-
شیخ درخط بازگشت
-
پارادوکسی به نام «نیمار- مسی»
-
قهرمانی آسیا برای خانواده فوتبال ایران افتخار است
-
CAS خواسته پرسپولیس را قبول کرد
-
فرافکنی به سبک همیشگی
-
در جستوجوی پاسخ به این سؤال ساده: چرا پرسپولیس مهاجم ندارد؟
-
تمجید دایی حسرت بیشتر آلکثیر
-
هیتلر هم نتوانست مهاجم بسازد!
-
اللهیار قاتل غول انگلیسی
-
دستیار بیاور!
-
لوتار ماتئوس: لواندوفسکی بهترین بازیکن دنیا است
-
مدار؟ کدام مدار؟
-
پرچمهای سفید بالا رفت
- عالی
- خوب
- متوسط
- ضعیف
کارشان تمام شد، استاد استاد یادشان رفت
چراغپور: قرارداد سرمربی ۱۲ برابر من بود
گفت و گو
جعفر برزگر
جلال چراغپور را در همه این سالها به عنوان مربی و مدرس و البته یک تئوریسین فوقالعاده خوب در فوتبال میشناسیم. فردی که سواد و علم فوتبال را دارد و میتواند در کلاسهای آموزشی آن را به فوتبالیستها بیاموزد. براساس همین تواناییهایی که دارد از سوی باشگاه شاهین بوشهر دعوت به همکاری شد. چراغپور حدود بیست روز در تمرینات و اردوهای این تیم حضور داشت اما قبل از آغاز مسابقات جدا شد. او برای این تصمیمش به دلایلی اشاره میکند که قابل تأمل است.
شما به عنوان مدیرفنی کارتان را در شاهین بوشهر آغاز کردید اما لیگ شروع نشده از این تیم جدا شدید.
ببینید بعضی از سرمربیان قبل از شروع مسابقات افرادی که دستی بر مسائل تئوری فوتبال دارند را دعوت به همکاری میکنند. حتی مدیریت باشگاه هم تماس میگیرد و با احترام از شما میخواهد که به تیمشان بروید. این سناریو را از قبل طراحی میکنند.
چرا؟
اتفاقاً سؤال همینجا است. این سناریو به این دلیل طراحی میشود که باشگاه باید قبل از فصل، یارگیری و پستهای مورد نظرش را شناسایی کند؛ تخصصنگری و حذف کردن بازیکنان و مهرههایی که سرمربی و باشگاه با آنها رودربایستی دارند. همه این کارها را در قالب سناریو برعهده مدیرفنی میگذارند اما افراد دیگری در این میان هستند که کارها را انجام میدهند.
چه کسانی؟
ایجنتها. تمام بازیکنان و حتی برخی مربیان را آنها میآورند، اگر برخلاف میلشان کاری کنیم و باعث ناراحتی دلالها شویم آن وقت آنها هم بازیکنان مد نظر باشگاه را به تیم دیگری میبرند، پس باید حواسمان باشد که موجبات ناراحتی و دلخوریشان را فراهم نکنیم. به اعتقاد من 95 درصد این جابهجاییها و انتقالات را همین ایجنتها انجام میدهند.
نقش یکی مثل شما به عنوان مدیرفنی در این میان چه میشود؟
این سرمربیان سراغ امثال من میآیند که خیلی کار عملی انجام نمیدهند. قبل از فصل استاد استاد از دهانشان نمیافتد. استاد بفرما، استاد شما بفرمایید و... ،این جمله تا زمانی که کارهای دردسرسازشان تمام نشده را مرتب میشنویم. من نوعی باید با بازیکنی که باشگاه نمیخواهد و نمیتواند بگوید صحبت کنم که آنها هم احترام میگذارند و میپذیرند. وقتی این کارها انجام شد و زمان پیاده کردن سیستم بازی در تیم میشود دوباره استاد استاد گفتنها آغاز میشود چرا؟ چون خودشان سوادش را ندارند و این سناریو ادامه پیدا میکند تا وقتی برگه قرارداد را به شما میدهند.
به شما برگه قرارداد دادند؟
بله و تازه آن موقع فهمیدم چه خبر است. مبلغ قراردادم در تیم از تدارکات بیشتر بود یعنی بعد از ایشان من بودم. یعنی اگر به ایشان 100 میدادند قرارداد من 120 یا 140 بود. البته آنها انسانهای شریفی هستند و کارشان هم بسیار سخت و مهم.
شما چرا امضا نکردید؟
بعد از بیست روز کار کردن به اتاقی رفتیم که هیچکس نبود و به من قرارداد چاپ شده دادند. وقتی گفتم چرا مبلغ اینقدر کم است خیلی راحت آقای سرمربی گفت که مبلغ کل کادر را به صورت پکیج گرفته است. ایشان گفت از یک میلیارد و پانصدهزار تومان یک میلیارد و صد که مال خودم و بقیه هم برای کادر. خیلی جالب بود شما فکر کنید من یک بوئینگ را به حرکت درآوردم و رساندم روی باند و حالا که موقع برخاستن از باند شده اینگونه رفتار میکنند که دلیلش کاملاً مشخص است.
چه دلیلی دارد؟
برای اینکه کارشان با شما در آن مقطع تمام شده و شاید بعد از آن مزاحمشان باشم، مبلغی را میگویند که خودت بروی. یعنی قرارداد ایشان باید 12 برابر بیشتر از مدیرفنی باشد. وقتی میپرسم چطور چنین چیزی ممکن است خیلی راحت میگویند ممکن است. از آن لحظه به بعد استاد استاد فراموش میشود و یک کار برای شما باقی میماند؛ اینکه ساکتان را بردارید و برگردید به خانهتان و هزار مرتبه خودت را لعنت کنی که چرا این کار را قبول کردی.
و شما برگشتید؟
وقتی طوری رفتار میکنند که خودت بروی چون دوست ندارند در موفقیتها نامی از مدیرفنی به میان آید، شما هم بودید برمیگشتید. جالب اینکه یک دقیقه بعد از روزی که از من دعوت کردند در سایتها و فضای مجازیشان شلوغ کردند که اهالی فوتبال در شهر خیلی خوشحال شدند از این اتفاق و... . اما وقتی خواستم برگردم غیر از دو نفر که مرا به فرودگاه رساندند هیچکس نبود. آقای سرمربی که ادعای جنتلمنی دارد مثل خیلیهای دیگر در آن باشگاه پنهان شده بود. اصلاً هم به روی خودشان نیاوردند که بابا این بنده خدا دو سه هفته از خانواده دور بود، به بوشهر رفته و در اردوی تهران و بازیهای تدارکاتی حضور داشته حداقل حقالزحمهاش را بدهیم. انگار من بدهکارشان بودم. البته این از بیمعرفتیشان است. بیشتر از این تربیتم اجازه نمیدهد چیزی بگویم. حالا فکر میکنم خیلی از همکاران شما پاسخ سؤالشان را گرفتهاند.
پاسخ کدام سؤال؟
اینکه چرا امثال من در فوتبال ورود نمیکنند. باور کنید فوتبال مثل یک سیمان سفت و محکم شده که متأسفانه در خیلی از جاهای آن احترام کوچک و بزرگی از بین رفته است. البته این اتفاق برای من در چند سال پیش هم افتاد و شنیدم برای یکی دیگر از دوستان هم همین امسال رخ داده است.
شما و خیلیهای دیگر در رسانههای نوشتاری و گفتاری درباره اتفاقات فوتبال، فساد در آن و مسائل دیگرش صحبت کردید اما میبینیم که خیلی تأثیرگذار نبوده است.
اتفاقاً تأثیرگذار بوده و تأثیرش این است که تمام این حرفها و نوشتهها برای این عده نوعی سوپاپ اطمینان است. در واقع اگر هیچ صحبتی درباره فساد در فوتبال نشود برای این عده نگرانکننده خواهد بود. این افراد ترجیح میدهند نفراتشان در این بحثها شرکت کنند. من زمانی فکر میکردم اگر حرفی بزنم یا مقالهای بنویسم بهتر میشود اما همانطور که گفتم سوپاپ فشار را از روی آنها برمیداریم. ما هرچه بیشتر حرف بزنیم قبح کار میریزد و قراردادهای میلیاردی برایشان میشود پول خرد.
صحبت پایانی.
خدا را شکر چشمم دنبال پول فوتبال نیست و هر جا ببینم شرایط مهیا نیست برمیگردم سر جایم.
شماره شش غایب قطعی بازی با نفت و شهرخودرو
ریگی رفت تا یک ماه بعد
مصدومیت سخت مسعود ریگی، این بازیکن را برای زمانی حدود یک ماه از ترکیب استقلال دور خواهد کرد. ریگی بعد از برخورد سختی که در بازی با پیکان با فرزاد حاتمی ، بازیکن حریف داشت، با آمبولانس از ورزشگاه شهدای شهر قدس راهی بیمارستان شد تا به سرعت کتف آسیب دیدهاش مورد عمل جراحی قرار بگیرد. دکتر سیاه پوش که در زمان جراحی کنار این بازیکن بود، درباره روند درمان توضیحاتی میدهد: «بلافاصله بعد از برخورد ریگی با حاتمی با آمبولانس راهی بیمارستان شفایحیاییان شدیم و در طول مسیر با چند متخصص ارتوپدی هم مشورتهای پزشکی را انجام دادم. پس از رسیدن به بیمارستان، شخصاً لباس اتاق عمل پوشیدم و در اتاق عمل کتف ریگی را جا انداختم. بعد از آن هم در کنار این بازیکن بودم و از او MRI گرفتیم و مشخص شد که خوشبختانه عمل موفق بوده و کتف این بازیکن به درستی جا افتاده است. مسعود ریگی باید یک هفته آتل ببندد و سپس یک هفته فیزیوتراپی کند. البته او در این مدت میتواند تمرینات هوازی را پشت سر بگذارد. بنده از لحظه اول مصدومیت تا زمان ترخیص او از بیمارستان در کنارش بودم و خوشبختانه میتوانم بگویم که او در حال حاضر مشکلی ندارد و اقدامات ذکر شده تنها برای مراقبت بیشتر و بازگشت هرچه قدرتمندانهتر این بازیکن به میادین صورت میگیرد.» توضیحات دکتر سیاهپوش نشان میدهد که ریگی قطعاً در دو هفته آتی قادر به همراهی تیمش نیست و بعد از آن نیز در شرایطی میتواند در ترکیب استقلال قرار بگیرد که پزشکان وضعیت جسمانی او را تأیید کنند. با توجه به اینکه آسیبهای ناشی از دررفتگی کتف نیاز به تمرینات بیشتر فیزیوتراپی دارد، ریگی به احتمال زیاد تا یک ماه دیگر قادر به حضور در ترکیب اصلی استقلال نیست. به خصوص اینکه او در پستی بازی میکند که نیاز به برخوردهای سفت و سخت دارد.
موضع پرسپولیسی ها در قبال مخالفت نساجی:
ترسیدند در تهران بازی کنند
پرسپولیس خواستار این بود تا به خاطر شرایط ویژهای که این باشگاه دارد نساجی با درخواست آنها برای انجام بازی رفت دو تیم موافقت کند و اینطوری به فینالیست آسیا کمک کرده باشد اما این باشگاه قبول نکرد تا در تهران بازی کند و سازمان لیگ هم بازی را لغو کرد. پرسپولیسیها میگویند دوست داشتند بازی کنند و شرایط بازی را هم داشتند اما از آنجا که کادر بازیکنانشان کامل نیست ممکن بود در فاصله دو هفتهای تا بازی فینال بازیکنانشان را در چمن مصنوعی بیکیفیت قائمشهر با مصدومیت از دست بدهند و بازی کردن در آن زمین در این مقطع ریسک بزرگی بود.
پرسپولیسیها معتقدند نساجی میتوانست با این خواسته آنها موافقت کند و چیزی را از دست نمیداد. به اعتقاد پرسپولیسیها نساجی که همیشه در تهران تمرین میکند میتوانست در تهران مقابل آنها قرار بگیرد و حالا که خبری از حضور تماشاگران در ورزشگاهها نیست فرقی نمیکرد برای آنها بهتر بود که در دور برگشت دو بازی متوالی را در خانه برگزار کنند اما از آنجا که امیری مدیرعامل باشگاه نساجی یک استقلالی است و سابقه پر و پیمانی در این باشگاه دارد طبیعی بود که با این خواسته موافقت نکند. پرسپولیسیها البته میگویند نساجی ترسید که در این مقطع در تهران و ورزشگاه آزادی بازی کند چرا که میدانست شرایط بازی در این زمین با زمین قائمشهر تفاوت بسیاری دارد و ممکن است در این بازی با دو، سه گل شکست بخورد. بعد از مخالفت باشگاه نساجی به نظر میرسد سازمان لیگ در پی فشار هواداران پرسپولیس تصمیم به لغو مسابقه یکشنبه گرفت چرا که طی روزهای گذشته هواداران پرسپولیس به این معترض شده بودند که پیش از این در چند نوبت وقتی استقلال در لیگ قهرمانان حضور داشته بازیهای داخلی قبل از دیدار آسیایی آنها بنا به دلایل مختلف لغو شده و باید در این خصوص عدالت رعایت شود.
پرسپولیس برای ایزوله شدن به اردو رفت
بعد از لغو نساجی، شاید ذوب آهن هم لغو شد
بعد از اینکه باشگاه نساجی قبول نکرد در تهران مقابل پرسپولیس قرار بگیرد و در عوض بازی برگشت دو تیم در قائمشهر برگزار شود سازمان لیگ هم دیدار این دو تیم در هفته پنجم لیگ برتر را لغو کرد. سازمان لیگ اعلام کرده با توجه به شرایط پرسپولیس در آستانه فینال و رعایت پروتکلهای بهداشتی مسابقهای که قرار بود یکشنبه در قائمشهر برگزار شود را لغو کرده است.
پرسپولیس - ذوبآهن هم لغو میشود؟
شرایط پیچیدهای برای پرسپولیس ایجاد شده و آنها اصلاً دوست ندارند قبل از فینال لیگ قهرمانان بازیکن دیگری را از دست بدهند. بعد از لغو بازی با نساجی قرار شد پرسپولیس با قرار گرفتن در شرایط اردویی برای بازی شنبه آینده مقابل ذوبآهن در تهران آماده شود و بعد از آن به قطر برود اما حالا شاید بازی با ذوبآهن هم لغو شود. دیروز خبر رسید که 6 بازیکن و یک عضو کادر فنی ذوبآهن به کرونا مبتلا شدهاند و هفت هشت نفر دیگر تستهای مشکوک به کرونا داشتهاند. از همین رو ریسک مواجهه پرسپولیسیها با ذوبآهن برای دیدار در روز 22 آذر ماه و یک هفته مانده به دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا بالاست که احتمال لغو این دیدار وجود دارد و این مسأله در سازمان لیگ در دست بررسی قرار گرفته است. اگر این بازی لغو شود پرسپولیس بدون انجام بازی در لیگ راهی دوحه خواهد شد ضمن اینکه از ترس کرونایی شدن بازی دوستانهای هم انجام نمیدهد.
یحیی خطاب به بازیکنان:
حتی اگر هوادار ناراحت شد باز هم عکس نگیرید
بعد از اینکه در فضای مجازی متن گفت و گوهای برخی هواداران استقلال منتشر شد و پرسپولیسیها به این پی بردند که برخی ممکن است به خاطر عناد با این باشگاه برای حضور در اردو و محل تمرین و مسابقه سراغ بازیکنان پرسپولیس بیایند و در آستانه فینال آسیا کروناییشان کنند، باشگاه پرسپولیس برای جلوگیری از هر گونه اتفاقی در این خصوص راهکاری اندیشید. پرسپولیس در فاصله باقیمانده تا فینال لیگ قهرمانان اصلاً دوست ندارد ریسک کند و غیر از اینکه امکان مصدوم شدن بازیکنان در چمن مصنوعی قائمشهر بالا بود یکی از دلایلی که حاضر نبودند به قائمشهر بروند احتمال ابتلا به ویروس کرونا بود که خوشبختانه بخیر گذشت. با این حال باشگاه پرسپولیس با وجود لغو بازی با نساجی برای اعضای تیم شرایط مسابقه را شبیهسازی کرد و تیم را برای برپایی اردو به هتل فرستاد. از این رو دیروز بعد از تمرین تیم همه به هتل رفتند. در عین حال یحیی گلمحمدی در آخرین صحبتی که با بازیکنان داشت از آنها خواست به هیچ وجه با هواداران عکس نگیرند و حتی اگر هواداری از این کار ناراحت شد باز هم از عکس گرفتن امتناع کنند. یحیی گلمحمدی به بازیکنانش گفت با توجه به اینکه برای بازی فینال عیسی، وحید و احسان را در اختیار نداریم دیگر دوست نداریم بازیکن دیگری را از دست بدهیم و باید از تمام داشتههایمان مراقبت کنیم. باشگاه پرسپولیس قصد دارد شرایط اردویی را تا بازی با ذوبآهن برقرار کرده و بازیکنان و اعضای تیم فقط برای انجام تمرینات از هتل خارج شوند. باشگاه پرسپولیس اعلام کرده هدف از این اردو ایزوله کردن بازیکنان و کاهش ارتباط آنها با افراد خانواده، دوستان و جامعه به منظور کاهش امکان سرایت بیماری کرونا به بازیکنان و عوامل تیم است ضمن اینکه هماهنگ شده تا پروتکلهای بهداشتی بیشتر از قبل در محل اردو اجرا شود. دیروز اعضای تیم پرسپولیس تست کرونا دادند که قرار است در چند نوبت دیگر قبل از رفتن به قطر تکرار شود.
قول دیاباته برای رسیدن به دربی
شیخ درخط بازگشت
شیخ دیاباته در فصل جاری تاکنون کوچکترین تأثیری برای استقلال نداشته است. شیخ در سه بازی اول استقلال به دلیل آماده نبودن بدنش در ترکیب اصلی قرار نگرفت و بعد هم به دلیل مصدومیت در بازی چهارم حضور نداشت. به گفته پزشکان، این بازیکن چهار هفته به دلیل مصدومیت نمیتواند برای استقلال بازی کند. شیخ این روزها هم به دلیل آسیبدیدگی در کلینیک استقلال حضور پیدا میکند و در تمرینات تیم غایب است. با توجه به شرایط فعلی دیاباته، این نگرانی در خصوص این بازیکن وجود دارد که به بازی دربی نرسد اما اینطور که گفته میشود شیخ به هواداران استقلال قول داده که خودش را به بازی دربی برساند. دیاباته آقای گل فصل پیش بود اما این بازیکن که محبوبیت زیادی هم در بین هواداران دارد، هفتههای ابتدایی فصل جاری را از دست داده است و فعلاً حتی یک گل هم برای استقلال نزده است و در بین مهاجمان استقلال فقط ارسلان موفق به گل زدن شده! استقلال با اینکه شرایط بدی در جدول فصل بیستم ندارد اما به دلیل نوع بازی کردنش،هواداران این تیم راضی نیستند و این روزها انتقاد شدیدی از عملکرد فکری دارند!
بازخوانی یک جنجال تازه
پارادوکسی به نام «نیمار- مسی»
صحبتهای نیمار بعد از پیروزی 3 بر یک پاریسنژرمن در خانه منچستریونایتد جنجال تازهای درست کرده که پسلرزههایش ادامه دارد. او به ESPN گفت: «چیزی که من بیش از هر چیزی میخواهم، دوباره بازی کردن در کنار مسی است. میخواهم فصل بعد کنار او بازی کنم.» درست کمی بعد از اینکه نیمار این حرفها را زد، کارس توسکتس، رئیس موقت باشگاه بارسلونا هم اعتراف کرد که اگر او جای خوسپ ماریا بارتومئو، رئیس مستعفی این باشگاه بود، با فروش مسی در تابستان موافقت میکرد. مسی 33 ساله تابستان میخواست برود اما به عنوان بازیکن آزاد و بارتومئو هم گفت تنها به شرط پرداخت شدن 700 میلیون یورو این اتفاق امکانپذیر است. به این ترتیب هیچ تیمی برای خرید مسی پا پیش نگذاشت و او هم ماندنی شد هرچند که قراردادش در انتهای این فصل به پایان میرسد و میتواند برود بدون آنکه حتی یک یورو عاید بارساییها شود. توسکتس که تا انتخابات ریاست باشگاه در ماه ژانویه رئیس باشگاه است، به رادیو کاتالونیا گفت: «از منظر اقتصادی، من اگر در تابستان رئیس باشگاه بودم، مسی را میفروختم. فروش مسی با حقوق بالایش، به کم شدن هزینههای باشگاه کمک میکرد و هم درآمد خوبی را عاید باشگاه میکرد. البته نظر کادر فنی هم در این میان شرط است و در این حیطه من نمیتوانم نظر بدهم.» مسی تا پایان فصل با بارسلونا قرارداد دارد و طبق ادعای «گییم بالاگه» خبرنگار سرشناس اسپانیایی، کاپیتان آرژانتینی هنوز هم میخواهد برود. پس آیا انتقال او به PSG را میتوانیم محتمل بدانیم
مصاحبه کریم باقری با رویترز:
قهرمانی آسیا برای خانواده فوتبال ایران افتخار است
در آستانه فینال لیگ قهرمانان آسیا رویترز سراغ کریم باقری مربی امروز و یکی از ستارههای سالهای نه چندان دور پرسپولیس رفته و با او مصاحبه کرده است.
کریم باقری در این مصاحبه گفته: «قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا قطعاً نتایج مثبتی برای ما خواهد داشت؛ چه از منظر مالی و چه از منظر بزرگتر. این میتواند استعدادهای جوان را به فوتبال و تلاش برای حرفهای شدن ترغیب کند. این قهرمانی آنها را تشویق میکند تا برای رسیدن به موفقیت به تلاش خود ادامه بدهند. بنابراین فوتبال در سراسر ایران چه در سطح باشگاهی و چه در سطح ملی شکوفا میشود و به ما این امکان را میدهد که بازیکنان آموزشدیدهای داشته باشیم که آینده تیم ملی را میسازند.» مربی پرسپولیس ادامه داده: «ادامه موفقیت این تیم در لیگ برتر ایران در چند هفته آینده برای قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا حیاتی است. باید روحیه خود را بسیار بالا نگه داریم، کاملاً تمرکز داشته و انگیزه برد و قهرمانی داشته باشیم. ما در داخل کشور با تیمهای سختی بازی میکنیم و تلاشمان این است تا نتایج خوبی بگیریم که این امر میتواند روحیه تیم را قبل از پرواز به قطر بالا ببرد.» در ادامه این مصاحبه کریم باقری درباره تغییرات تیم پرسپولیس صحبت کرده است: «فصل گذشته بعد از ایجاد تغییر در تیم از جمله اضافه شدن سرمربی و بازیکنان جدید، کار سختی هم در لیگ ایران و هم در سطح بینالمللی داشتیم. به همین دلیل رسیدن به فینال بعد از این چالشها برای ما معنای زیادی دارد.» مربی پرسپولیس در پایان گفت: «کسب جام در هر تورنمنت بسیار شیرین است. اگر ما با جام قهرمانی در چمدان خود به خانه بازگردیم باعث افتخار خواهد بود نه فقط برای پرسپولیس بلکه برای کل خانواده فوتبال ایران.»
CAS خواسته پرسپولیس را قبول کرد
باشگاه النصر عربستان حریف تیم پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا که بابت تاریخ نقل و انتقالات سرخپوشان به کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایت کرده بود موفق نشد در ایافسی به هدف خود برسد و در نهایت شکایت خود را به دادگاه عالی ورزش برد. به همین خاطر CAS برای رسیدگی به این شکایت در نامهای به کنفدراسیون فوتبال آسیا و پرسپولیس اعلام کرده برای بررسی این پرونده به این کنفدراسیون پیشنهاد میدهد برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا به تعویق بیفتد. همچنین CAS در تاریخ ۱۲ آذر ضمن ارسال نامهای به باشگاه پرسپولیس، ضمن اطلاع از ثبت شکایت باشگاه النصر عربستان علیه کنفدراسیون فوتبال آسیا و پرسپولیس از این باشگاه میخواهد تا حداکثر طی مدت ۲۴ ساعت نظرش را در این خصوص اعلام کند که تیم حقوقی باشگاه پرسپولیس با بیپایه و اساس بودن ادعاهای باشگاه عربستانی علیه پرسپولیس، مخالفت قاطع خود را با این شرایط اعلام داشته و همچنان به شایستگی فنی و حقوقی حضور پرسپولیس در مسابقه فینال تأکید میکند. در پی این نامه دیوان داوری ورزش (CAS) نیز با ارسال نامه دیگری، با تأیید مخالفت پرسپولیس، رسیدگی به پرونده به صورت فوری را رد کرد و قرار است این شکایت به صورت عادی پیگیری شود. به گفته وکیل باشگاه پرسپولیس بعد از نامه دادگاه عالی ورزشی سمیعی مدیرعامل باشگاه مشورتهای لازم را گرفته و او نیز از چهار وکیل خارجی مشاوره گرفته تا ببینند رسیدگی فوری به این پرونده به ضرر باشگاه است یا نه که در نهایت به این جمعبندی میرسند تا با رسیدگی فوری مخالفت کنند. به همین خاطر به فاصله دو ساعت بعد از آن باشگاه با رسیدگی فوری به شکایت رسماً مخالفت میکند. پرسپولیس نامهای رسمی از CAS دریافت میکند که موضوع فرآیند رسیدگی فوری از دستور کار خارج شده و به این ترتیب روند رسیدگی عادی ادامه خواهد داشت. حالا که تیر النصریها به سنگ خورده امیر ساعد وکیل مشاور حقوقی پرسپولیس و وکیل باشگاه در خصوص اینکه آیا ممکن است دادگاه CAS کنفدراسیون فوتبال آسیا را مجبور به تغییر تاریخ فینال آسیا کند،گفت: «پرونده در جریان است و فعلاً اظهارنظری نمیکنم چون ممکن است از طرف تیم مقابل مورد سوءاستفاده قرار بگیرد.» وی با بیان اینکه باشگاه النصر وکلای گردنکلفت و قوی دارد، ادامه داد: «در مرحله استیناف کنفدراسیون فوتبال آسیا تیم النصر سه وکیل داشت که دو وکیل بینالمللی شناخته شده حدود ۱۲۵ صفحه لایحه داده و آن را امضا کرده بودند که با کمک مجموعه باشگاه، لایحه ما ۱۳۰ صفحهای و کامل بود.» وکیل پرسپولیس در پاسخ به این سؤال که آیا دلیل رد شکایت النصر از پرسپولیس در AFC عدم ارائه این شکایت دو ساعت بعد از پایان بازی بوده است، گفت: «در مرحله رسیدگی در کمیته انضباطی، این ایراد شکلی را گرفته بودند ولی در مرحله استیناف اگرچه باز هم به ماده ۵۹ برای رد پرونده اشاره شده (ایراد شکلی) ولی به سایر ملاحظات در لایحه هم پرداختند. اینطور نیست صرفاً به موضوع شکلی رسیدگی کرده باشند.» وکیل باشگاه پرسپولیس گفت: «شاید لازم باشد این پیام را به وکلای النصر بگویم که «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست / عرض خود میبری و زحمت ما میداری». هواداران پرسپولیس مطمئن باشند نماینده آنها با اقتدار در فینال شرکت خواهد داشت.
شکایت فدراسیون بسکتبال به فیبا آسیا به خاطر استفاده از داوران عرب
فرافکنی به سبک همیشگی
باز هم یک اتفاق بد و ناخوشایند در بسکتبال و باز هم فرار از قبول مسئولیت از جانب کادر فنی و فدراسیون! اقدامی که کار جدیدی نیست و نمونهاش را بارها و بارها دیدهایم.
از باخت عجیب و فراموش نشدنی برابر پورتوریکو گرفته که آن هم تقصیر دورها عنوان شد و باختهای دیگر که هیچگاه کسی مسئولیتش را نپذیرفت.
این بار هم رئیس فدراسیون پس از صحبتهایی که درباره این باخت انجام داد و بیشتر تلاش کرد عملکرد ضعیف کادر فنی و بازیکنان را توجیه کند، حالا پا را فراتر گذاشته و فرافکنی را به اوج خودش رسانده!
طباطبایی به جای گشتن به دنبال دلایل این باخت در داخل تیم و بعد فنی ماجرا، ترجیح داده مثل سرمربی بیشتر به سمت فرافکنی برود و مشکل کار را در خارج از تیم جستوجو کند. جستوجویی که البته قطعاً خودش هم میداند که اقدامی برای عوض کردن فضا و بردن به این سمت است که علت باخت ایران به سوریه تصمیمات اشتباه داور بوده و نه عدم جسارت و تصمیمات درست کادر فنی.
فدراسیون گویا قصد دارد به فیبا آسیا شکایت کند که چرا برای این مسابقه داور عرب استفاده کرده! نهادی که خودش هم به هیچ وجه امکان حساس شدن این بازی را هم نمیداد و آنقدر حساسش نمیدانست که بخواهد برای انتخاب داور حساسیت زیادی به خرج دهد.
به هر ترتیب دست یازیدن به چنین چیزی آن هم پس از آن باخت مفتضحانه، اقدام تکراری و خندهداری است که فدراسیون از انجامش هیچ ابایی ندارد.
رامین طباطبایی در این باره گفت: «در اشتباهات داوری دیدار برابر سوریه و اینکه باعث شد هفت امتیاز تعیینکننده از ایران گرفته شود، شکی نیست اما موضوع حائز اهمیت این است که وقتی حریف یک تیم عربی است استفاده از داوران عرب اصولی و منطقی نیست.»
رئیس فدراسیون ادامه داد: «اعتراض خود در این زمینه را از طریق کمیته داوران به فیبا آسیا اعلام میکنیم که برای دیدارهای آتی شاهد تکرار آن نباشیم.»
علی دایی دچار همان دغدغه عمومی
در جستوجوی پاسخ به این سؤال ساده: چرا پرسپولیس مهاجم ندارد؟
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
علی دایی مثل همه کسانی که پیش از فینال لیگ قهرمانان آسیا موقعیت پرسپولیس را سبک و سنگین میکنند، مستقیم میرود سراغ مهمترین دغدغه پرسپولیس: «بله این تیم پتانسیل قهرمانی دارد اما متأسفانه از نظر من جای یک فوروارد تمام کننده خالی است. اگر آقای آلکثیر محروم نمیشد مطمئناً میگفتم که پرسپولیس ۸۰ درصد شانس برای قهرمانی دارد. پرسپولیس در چند مدت اخیر علیپور، طارمی و ترابی را هم از دست داده است. با احترامی که برای تمامی بازیکنهای تیم و فورواردهایش قائلم ولی در حال حاضر در تیم فورواردی که بتواند کار را تمام کند و در حد و اندازه نفراتی که نام بردم باشد، حضور ندارد.»
اما اینکه با محرومیت آلکثیر همه مثل علی دایی شانس قهرمانی پرسپولیس را کمتر ببینیم، مسأله امروز پرسپولیس نیست و فقط مسأله پرسپولیس هم نیست. فوتبال ایران توانایی حفظ بازیکنان خود را حتی برای موفقیت در بالاترین سطح فوتبال آسیا ندارد.
آلکثیر با اشتباهی ناشی از نشناختن سوءرفتارهای روز اجتماعی محروم شد اما اینکه پرسپولیس با محرومیت یک بازیکن مثل آلکثیر (که به رغم تأثیرگذاری عمیقش در بازی هنوز به یک ستاره مطمئن در دورهای طولانی تبدیل نشده) اینچنین موقعیت خود در فینال لیگ قهرمانان آسیا را در خطر ببیند، ناشی از فقر نیروی انسانی است، همانچه با ممنوعیت استخدام بازیکن خارجی و البته کیفیت نازل جریان بازیکنسازی در فوتبال ایران شدت گرفته است.
پرسپولیس در فصلهای اخیر بهترین مهاجمان خود را از دست داده است. یکی یکی و پی در پی هر بازیکنی که در خط حمله پرسپولیس درخشید، از پرسپولیس رفت و پرسپولیس از انتقال بازیکنانش درآمدهای بزرگی کسب نکرد. فروش بازیکن به لیگ قطر یا لیگهای درجه چندم اروپا برای باشگاههای ایرانی که ورشکسته هستند، رفتاری بدیهی است اما اینکه باشگاههای ایرانی اغلب با قراردادهای غیرحرفهای راه کسب درآمدهای بزرگ را در فروش بازیکن به روی خود میبندند، محصول مدیریت دولتی و بیتوجهی به درآمدزایی است. پرسپولیس ۳ مهاجم فوقالعادهاش را در فصلهای اخیر از دست داده اما با فروش هیچکدام حتی به اندازه استخدام و ترمیم خط حمله خود سود نبرده، از طارمی به علیپور و ترابی و سپس به آلکثیر رسیده. ستاره آخر خط حمله (آلکثیر - ۳۱ ساله) حتی مهاجم جوانی نیست که استخدام او سرمایهگذاری برای درآمدزایی در آینده باشد.
علی دایی به درستی با محرومیت آلکثیر شانس موفقیت پرسپولیس در فینال را کمتر ارزیابی میکند اما احتمالاً میخواهد به جریان دیگری در مصاحبهاش اشاره کند که به جداییهای طارمی، علیپور و ترابی میپردازد. در فوتبال ایران، استقلال آنچنان به شیخ دیاباته وابسته میشود که برای استخدام یک بازیکن با احتمال مصدومیتهای پیدرپی اشتیاقی بی حد و اندازه نشان میدهد و پرسپولیس با از دست دادن آلکثیر قهرمانی در آسیا را برای خود بسیار دشوارتر از پیش تصور میکند. آنچه در فوتبال ایران جریان دارد، میل به موفقیتهای بزرگ نیست. شاید در حرف همه از رویاهای بزرگ در فوتبال بگویند اما وضعیت اقتصادی و سیاق باشگاهداری در ایران به سمتی نیست که راه موفقیتهای بزرگ را هموار کند.
پرسپولیس اگر اینچنین بد و بیراه و آشفته و به دست مدیرانی بدون آشنایی با اقتصاد ورزش اداره نمیشد، امروز میتوانست علیپور و ترابی را هم در خط حملهاش داشته باشد اما این در وضعیت موجود و با ایدههای عقیم امروز شبیه یک رویا برای پرسپولیس است.
از همه این حرفها که بگذریم، البته میرسیم به واژه امید در فوتبال که هرگز معنای خود را از دست نمیدهد و همیشه زنده است، همانطور که در آستانه فینال لیگ قهرمانان آسیا برای پرسپولیس هم زنده مانده و امید به قهرمانی از دل دوستداران این تیم نرفته است.
آقای گل فوتبال جهان از جای خالی مهاجم خوزستانی در فینال آسیا گفته است
تمجید دایی حسرت بیشتر آلکثیر
گلمحمدی تلاش کرده در بازیهای اخیر لیگ، ترکیب پرسپولیس برای فینال را شبیهسازی کند و فرمولهای مختلفی را آزمایش کرده، ولی هنوز نتوانسته به راه حل مؤثری برسد
سرمقاله
آرمن ساروخانیان @armen7791
پیش از سفر به قطر ابهامات زیادی درباره موفقیت نمایندگان ایران وجود داشت. چهار نماینده ایران درست بعد از پایان لیگ نوزدهم وارد مرحله گروهی لیگ قهرمانان شدند و این به معنی جدایی تعدادی از بازیکنان اصلی این تیمها بود که میخواستند فوتبال را خارج از ایران دنبال کنند. پرسپولیس بعد از چهارمین قهرمانی متوالی در لیگ برتر بیشترین تغییرات را تجربه کرد و مجبور شد در چند پست کلیدی سراغ گزینههای جدید برود. جدایی بیرانوند از مدتها پیش قطعی شده بود و پرسپولیس تصمیم گرفت پیراهن شماره یک را به حامد لک بسپارد، ولی دغدغه اصلی تقویت بخش حمله بود که با جدایی ترابی و علیپور با حفره بزرگی روبهرو شده بود. این دو نقش پررنگی در قهرمانی داشتند و 23 گل پرسپولیس در لیگ نوزدهم، یعنی دقیقاً نصف گلها به نام آنها ثبت شد. با قانون جدید سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال این بار پرسپولیس نمیتوانست سراغ گزینههای خارجی برود، هرچند از چند مهاجم خارجی اخیرش جونیور براندائو، اوساگونا و استوکس هم خاطرات خوشی نداشت. پرسپولیس در بازار محدود مهاجمان داخلی سراغ عیسی آلکثیر و آرمان رمضانی رفت و برای جانشینی ترابی، پهلوان را انتخاب کرد. با تصمیم کادر فنی، پرسپولیس ادامه لیگ قهرمانان آسیا را با زوج امیری و آلکثیر در خط حمله شروع کرد. مهاجم خوزستانی در لیگ نوزدهم برای نفت آبادان 12 گل زده بود، ولی تردیدهایی وجود داشت که شاید نتواند در پرسپولیس همان بازدهی را داشته باشد. آلکثیر در دو بازی با التعاون که پرسپولیس یک بر صفر برنده شد و در شکست برابر الدحیل گل نزد تا تردیدها پررنگتر شود، با این حال گروه دیگری خوشبین بودند که این طلسم میشکند و او دیر یا زود به مهاجم کلیدی پرسپولیس تبدیل میشود. دلیل این خوشبینی نمایش نسبتاً خوب آلکثیر بود. او تحرک زیادی داشت، در نبردهای تن به تن اکثراً برنده میشد، جایگیری خوبی داشت و چند ضربهاش هم با بدشانسی گل نشد. در بازی سرنوشتساز با شارجه سرانجام طلسم آلکثیر شکست و او یکی از چهار گل پرسپولیس را زد. این گل در بهترین زمان زده شد و در آستانه مرحله حذفی فشار روحی را از روی دوش این مهاجم برداشت. در بازی حساس با السد، یکی از بهترین تیمهای غرب آسیا، آلکثیر تهدیدی دائمی برای مدافعان تیم قطری بود و سرانجام در اواخر بازی گل صعود پرسپولیس را زد. در بازی یک چهارم نهایی با پاختاکور هرچند اخراج ماشاریپف کار را سادهتر کرد، ولی حریف ازبک به راحتی تسلیم نشد تا اینکه دو گل آلکثیر حکم صعود از این مرحله را هم امضا کرد. به نظر میرسید پرسپولیس گلزنی که دنبالش بود را پیدا کرده است. حتی برخی معتقد بودند که او در آیتمهایی مثل قدرت بدنی، عبور از یار مستقیم و ضربه به دروازه مهاجم کاملتری از علیپور است. با هماهنگ شدن بازیکنان جدید و کنار زدن الدحیل، السد و پاختاکور همه چیز برای رسیدن به فینال آماده بود، ولی ساعتی مانده به بازی با النصر خبر محرومیت آلکثیر به خاطر شادی گل خاصش مقابل حریف ازبک شوک بزرگی به تیم وارد کرد. پرسپولیس در نهایت توانست النصر را هم در ضربات پنالتی شکست دهد و به فینال لیگ قهرمانان برسد، ولی از آن زمان جای خالی آلکثیر را کاملاً احساس میکند. پرسپولیس در سه بازی اول لیگ بیستم تنها یک گل از روی نقطه پنالتی زد و عبدی، امیری و رمضانی در باز کردن دروازه حریفان ناکام بودند. پرسپولیس در بازی چهارم هرچند سه گل به شهر خودرو زد، ولی باز هم در فهرست گلزنان خبری از مهاجمان نبود. هرچند در این 360 دقیقه گلی به نام مهاجمان ثبت نشده، پرسپولیس در لیگ برتر وضعیت نسبتاً خوبی دارد، با این حال دغدغه اصلی هواداران فینال لیگ قهرمانان است که پهلوان، امیری و مهمتر از همه آلکثیر محروم هستند. علی دایی، گلزن و سرمربی اسبق پرسپولیس درباره غیبت آلکثیر در فینال لیگ قهرمانان آسیا میگوید: «پرسپولیس پتانسیل قهرمانی را دارد. ولی متأسفانه از نظر من یک فوروارد تمام کننده کم دارد. اگر آقای آلکثیر محروم نمیشد مطمئناً میگفتم که پرسپولیس 80 درصد شانس برای قهرمانی دارد.» دایی درباره تأثیر این مهاجم اضافه میکند: «پرسپولیس در چند مدت اخیر علیپور، طارمی و ترابی را هم از دست داده است. با احترامی که برای تمام بازیکنهای تیم و فورواردهایش قائلم ولی در حال حاضر در تیم فورواردی که بتواند کار را تمام کند و در حد و اندازه نفراتی که نام بردم باشد وجود ندارد. اگر دقت کرده باشید میبینید که عیسی در چند بازی که حضور داشت یک تنه جور خط حمله را به دوش میکشید. خیلی بازیکن مؤثری بود.» گلمحمدی تلاش کرده در بازیهای اخیر لیگ ترکیب پرسپولیس برای فینال را شبیهسازی کند و فرمولهای مختلفی را آزمایش کرده، ولی هنوز نتوانسته به راه حل مؤثری برسد. آلکثیر در 30 سالگی به پرسپولیس پیوست و بعد از درخشش در لیگ قهرمانان شهرت و اعتباری کسب کرد که میتوانست خیلی زودتر به آن برسد. با این حال او هنوز فرصت داشت دیر رسیدن به بالاترین سطح فوتبال ایران را با درخشش در فینال لیگ قهرمانان آسیا و لیگ بیستم جبران کند، ولی این محرومیت عجیب فعلاً او را خانهنشین کرده است. تمجید دایی که یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال آسیاست نشان از کیفیت فنی بالای آلکثیر دارد، ولی شاید حسرت او برای پوشیدن دوباره کفشهای فوتبال و دویدن و گل زدن روی زمین چمن را بیشتر کند.
هیتلر هم نتوانست مهاجم بسازد!
یادداشت
احسان محمدی
«پرسپولیس تمام کننده ندارد» الان بیشتر از جملات منتسب به دکتر علی شریعتی، کوروش کبیر، حسین پناهی و پروفسور سمیعی در فضای مجازی تکرار میشود. ماجرا حتی به قبل از آمدن عیسی آلکثیر برمیگردد. هنوز جوهر نقدهای تند و تیزی که به آلکثیر وارد میشد خشک نشده. او از نفت آبادان یکراست به بازیهای لیگ قهرمانان آسیا پرتاب شد. بدون برگزاری حتی یک دیدار رسمی در ترکیب قرار گرفت و وقتی در دو بازی اول خوب نبود، تند و تلخ و گزنده تاختیم که حق مهدی عبدی است که بازی کند چرا که با اتمسفر تیم آشنا است و آلکثیر یک خرید باطل است. اضافه وزن دارد، سنش زیاد است و با هافبکها جور نیست و... باور نمیکنید؟ بروید سایتها و روزنامهها را در هفته آخر شهریور و هفته اول مهر بعد از بازی مقابل التعاون و الدوحیل بخوانید اما همین که گل زد به فرشته تبدیل شد. مثل لواندوفسکی و رونالدو و مسی به قهرمان بدل شد. همانها که تکه پارهاش کردند چنان در تحسینش نوشتند که انگار 200 گل برای باشگاه به ثمر رسانده. او گلهای بینهایت سرنوشتسازی زد اما نه به آن نقدهای ویرانگر، نه به این تحسینهای دیوانه کننده!
علی علیپور در فصل آخری که برای پرسپولیس بازی کرد هم مورد نقدهای تند و تیز قرار گرفت. گفتند و نوشتند که مهاجم تمام کننده نیست، تنها مهاجم تیم است و چوب خشک هم جایش باشد وقتی این همه توپ برایش میفرستند بیشتر گل میزند، اصلاً گل زدن بلد نیست، این چند وقت هم به خاطر بی کسی پرسپولیس به او بازی رسیده. علیهاش شعار دادند، دلخور شد، در فضای مجازی گله کرد و در انتهای فصل رفت. بازیکنی که حتی آقای گل لیگ شده بود را تا سرحد یک بازیکن معمولی پایین آوردند.
تصور کنید این بازیکنان همین الان به ایران برگردند. کاوه رضایی، اللهیار صیادمنش، علی کریمی و امید ابراهیمی به استقلال، سردار آزمون، میلاد و مهرداد محمدی به سپاهان، مهدی طارمی، علی علیپور، صادق محرمی، رامین رضاییان و مهدی ترابی به پرسپولیس، علی قلیزاده به سایپا، سامان قدوس و رضا قوچان نژاد به تراکتور، سعید عزتاللهی و علیرضا جهانبخش به نساجی، شهریار مغانلو به پیکان و... تصور کردنش که محال نیست. آیا لیگ ما باز هم تا این اندازه دچار بحران گلزنی میشد؟ آیا فوتبال ایران با خارج شدن ستارههای هجومیاش استعداد 18 تیم بودن را دارد؟ آیا اگر امکان جذب مهاجمان خارجی جدید در این لیگ وجود داشت باز هم آمار گلزنی تا این اندازه رقتانگیز بود؟
هیچ تضمینی وجود ندارد و با خیال و محال هم نمیشود به لیگ ادامه داد. چاره «تولید و تقویت مهاجم گلزن» است. سالها است در فوتبال ایران به جز تک ستارههای معدودی با بحران گلزن و تمام کننده مواجهیم. در دو فصل اخیر بازیکنان خارجی آقای گل شدهاند. شیخ دیاباته با 15 گل، استنلی کیروش و شیمبا به صورت مشترک با 16 گل. که البته تعدادی از این گلها را هم از نقطه پنالتی زدهاند. بازیکنان ایرانی به زحمت و حتی با زدن پنالتی به آنها کمی نزدیک شدند. اینکه مهاجم یک تیم بزرگ وقتی همه تیم در خدمت او هستند در یک فصل 7-8 گل بزند که آمار فوقالعادهای نیست؟
تصور عمومی این است که «گلزن باید مادرزاد باشد». در اینکه استعداد ذاتی مهم است شکی نیست اما استعداد به تنهایی کافی نیست. همانطور که قد بلند برای بسکتبالیست شدن اگرچه فاکتوری ضروری است اما کافی نیست، در کنارش باید از خردسالی مهارتهای بسکتبال آموزش داده شود. آیا در مدارس فوتبال ما به صورت ویژه برای استعدادهایی که در گلزنی مهارت دارند، برنامه و کلاس آموزش داریم یا «حالا بزرگ میشه یاد میگیره» هنوز یک استراتژی است؟
یکی از اصول پایه و مقدماتی در فوتبال، تکنیک کنترل توپ (استپ کردن) است. بازیکن و به ویژه مهاجم که معمولاً فضای اندک و زمان بسیار کوتاهی برای لمس توپ دارد باید بتواند با تمام بدنش توپ را به شکلی مهار کند که از بدن و کنترلش خارج نشود تا مدافعان و دروازهبانها نتوانند آن را از دسترسش خارج کنند. این چیزی نیست که امیر قلعهنویی، یحیی گلمحمدی، محمود فکری، محرم نویدکیا، علیرضا منصوریان و... بتوانند در باشگاه به بازیکنان یاد بدهند. نه زمانش را دارند و نه بازیکن بزرگسال حوصله تمرین و البته آمادگی ذهنی یاد گرفتن.
این تنها یک مهارت پایهای است که بسیاری از مهاجمان ما در سطح اول ندارند. توپ را که با پا، سینه یا سر کنترل میکنند آنچنان از آنها فاصله میگیرد که عملاً امکان ضربه زدن به سمت چارچوب وجود ندارد. همین یک فاکتور برای سنجش میزان آموزش مهاجمان ما از کودکی شاید کافی باشد.
با ضرب و زور رسانهها، اخم و تخم سرمربی در تیم بزرگسالان یا دستور دادن به مادران در زایشگاهها نمیشود گلزن به دنیا آورد یا یک نفر را وادار به گلزنی کرد. «آموزش و تمرین» میخواهد. گل زدن هنر است، حتی هنرمندهای مادرزاد هم نیاز به آموزش دارند. هیتلر هم باشید نمیتوانید دستور بدهید یک نفر گلزن تمام عیار شود.
صیادمنش، افتخار جدید فوتبال ایران
اللهیار قاتل غول انگلیسی
گزارش
ایلیا اسدی
بعد از سردار آزمون که سال 2013 و در بازی مقابل مولده نروژ در لیگ اروپا موفق شده دروازه حریف را با پیراهن روبینکازان باز کند حالا اللهیار صیادمنش هم اتفاق بزرگ دیگری را رقم زده است. تیم فوتبال زوریا لوهانسک اوکراین که مثل همیشه اللهیار صیادمنش را در ابتدای بازی روی نیمکت داشت، در ورزشگاه اسلاووتچی آرنا، در چارچوب رقابتهای هفته پنجم گروه G لیگ اروپا مقابل تیم صدرنشین لسترسیتی انگلیس قرار گرفت.
اللهیار صیادمنش که درست یک ماه قبل و پس از پیوستن به زوریا لوهانسک در جریان برتری تیمش مقابل رخلویو حضور تعویضی داشت و موفق به گلزنی در نخستین بازی خود برای این تیم شده بود، طی شش مسابقه اخیرشان سعی کرد دوباره به این هدف برسد ولی در باز کردن دروازه حریفان ناکام بود. زوریا لوهانسک که پس از شکست در هر سه مسابقه دور رفت مرحله گروهی لیگ اروپا، در دیدار قبل مقابل آ.ا.ک آتن یونان و یاران کریم انصاریفرد موفق به کسب پیروزی شده بود، این بار هم سعی داشت با وجود اندک امیدهایش، برابر قهرمان فصل 2016-2015 لیگ برتر انگلیس به دومین برد برسد.
بازی تا لحظات پایانی گلی به همراه نداشت تا اینکه ستاره جوان ایرانی زوریا لوهانسک به عنوان نخستین تعویضی تیمش از دقیقه ۸۱ وارد زمین شد تا نماینده اوکراین بتواند عملکرد هجومیتری در ادامه مسابقه به نمایش بگذارد. سه دقیقه پس از این تعویض، صیادمنش توپ ارسالی از جناح چپ زمین را به عقب و پشت محوطه جریمه پاس داد تا روی یک کار تیمی و سانتر زمینی و تند و تیز دنیس فاووروف از سمت راست محوطه به مقابل تیرک دوم، مهاجم ایرانی و تازه وارد زوریا لوهانسک با تکل بلند خود دروازه لسترسیتی را باز کند.
گل تاریخی صیادمنش را ستارههای لسترسیتی تا پایان مسابقه نتوانستند جبران کنند تا در نهایت زوریا لوهانسک اوکراین به برتری ارزشمند یک بر صفر خانگی برسد. با وجود اینکه یاران صیادمنش به پیروزی در این بازی حساس رسیدند و شش امتیازی شدند، اما به خاطر فاصله چهار امتیازی با تیمهای لسترسیتی و براگا پرتغال که ۱۰ امتیازی هستند، شانس صعود از مرحله گروهی لیگ اروپا را از دست دادند و در فاصله یک هفته به پایان دور گروهی این رقابتها، حذف شدند.
گل صیادمنش در اوکراین با ستایش شدید رسانهها و هواداران فوتبال مواجه شده است. بعد از بازی سرمربی زوریا هم به تمجید از ستاره ایرانی جدید تیمش پرداخت و از او به عنوان بازیکنی با تکنیک استثنایی یاد کرد. ویکتور اسکریپنیک سرمربی زوریا لوهانسک بعد از پیروزی تیمش مقابل لستر به خبرنگاران که درباره اللهیار سوال میپرسیدند گفت: «اللهیار تازه به تیم ما ملحق شده است. او کیفیت بالایی دارد و تکنیکش استثنایی است. او دارد به ما عادت می کند و ما به او عادت می کنیم. این پروسهای است که بیشتر از یک روز زمان میبرد. ما میدانیم که اللهیار میتواند بهتر کار کند و برای ما موفقیتهای بیشتری به دست بیاورد.»
صیادمنش در جام جهانی نوجوانان ( گوا هند ) موفق شد گلهای سرنوشتسازی به ثمر برساند و نام خود را به عنوان یک پدیده مطرح کند. او بعدها در استقلال هم چهره شد و به بازیکنی مهم تبدیل گردید. انتقال به فنرباغچه در 18 سالگی، گلزنی به هرتابرلین در دیداری تدارکاتی و سپس دعوت به تیم ملی بزرگسالان توسط مارک ویلموتس و ثبت نخستین گل مقابل سوریه از دیگر افتخارات این جوان 19 ساله است.اللهیار که سابقه بازی برای تیم امید را نیز در کارنامه دارد، امیدوار است با درخشش در ترکیب زوریا و لیگ اوکراین بتواند دوباره پیراهن تیم ملی را بر تن کند. اتفاقی که با توجه به استعداد بالای این مهاجم چندان هم دور از دسترس نیست.
پیام تکراری به فکری
دستیار بیاور!
حمیدرضا عرب
استقلال به لحاظ سبک بازی راضیکننده نبوده و به رغم آنکه امتیازهای کمی هم جمع نکرده اما انگارههایی وجود دارد که شاید این سبک بازی آبیها را به سمت قهرمانی نبرد. این استدلال نشأت گرفته از یک ناکامی چند ساله هم هست و چنانچه محمود فکری بدون پیشینه 7 سال ناکامی استقلال با مربیان و مدیران گوناگون، گام به دایره مربیگری استقلال گذاشته بود احتمالاً با صبر و حوصله بیشتری از سوی مخاطبان و افکار عمومی مواجه میشد اما مسأله فکری این است که در چنین فضایی سکان هدایت استقلال را در دست گرفته و راهی جز قهرمان کردن تیم پیش روی خود ندارد و بعید است که با بازیهای نه چندان اطمینانبخشی که در هفتههای آغازین دیدیم اقبالی برای ماندن در استقلال لیگ بیستم داشته باشد. محمود فکری به واسطه این فشارها که بخشی نیز به حق هم هست و بخشی نیز احساسی و ازسر بیحوصلگی در راهرویی تنگ و تاریک قرار گرفته است. به واقع اگر فکری بخواهد با استقلال به شیوه بازی محتاطانه و نه چندان پرهیاهو ادامه دهد، شانسی برای ماندن در استقلال نخواهد داشت، به خصوص اینکه در روز شکست به فولاد، فیلمی از او در فضای مجازی دست به دست شد که تا حدی وجههاش را هم تخریب کرد.
فکری در واقع در چنین موقعیتی ابتدا باید دست به اعتمادسازی بزند اما مسأله وقتی پیچیدهتر میشود که میشنویم برخی باشگاهنشینها که دستی بر آتش مدیریت باشگاه دارند، پایشان را در یک کفش کردهاند که سرمربی استقلال حتماً گزینه جدیدی را به عنوان دستیار به کادر فنی استقلال خود اضافه کند.
فکری اما همواره در مقابل این درخواستها از خود مقاومت نشان داده است اما تردیدی نیست اگر استقلال در بازی با صنعت نفت آبادان به نتیجه دلخواه نرسد، فشار برای تقویت کادرفنی بیشتر هم خواهد شد و شاید فکری سرانجام به سمت اضافه کردن یک دستیار دیگر پیش برود.
در روزهای اخیر نام برخی از مربیان به گوش خورده. حتی صحبت از اضافه شدن مجید صالح است اما مشخص نیست که اساساً نام صالح چرا و به چه دلیل مطرح شده و آیا این گزینه میتواند تحولی در کادرفنی ایجاد کند یا خیر. از طرفی ممکن است چنانچه فکری تحت فشار با حضور دستیار جدید موافقت کند اما درعمل هرگز هیچ تعاملی با همکار جدید نداشته باشد، این خود تنشهایی را در استقلال به وجود خواهد آورد.
از یاد نمیبریم زمانی را که قرار بود، امید نمازی به کادرفنی استقلال اضافه شود که پیامد این پیشنهاد، برخی پیشکسوتان استقلال به فکری توصیه کردند هرگز زیر بار اضافه شدن نمازی نرود. به فکری گفته بودند که حضور نمازی برای او و دیگر اعضای کادرفنی نوعی بیاعتباری به همراه خواهد آورد و جایگاه آنها را در کادرفنی سست خواهد کرد.
سرمربی استقلال هم به شیوهای نرم و با سیاستی خاص زیر بار جذب نمازی نرفت تا این ماجرا ختم به خیر شود اما نتایج اخیر سبب شده دایره نارضایتیها از شیوه بازی استقلال وسعت بیشتری بگیرد و فکری تحت فشار باشد تا شاید گزینهای جدید را به کادرفنی اضافه کند. البته اگر واقعبین باشیم اکنون فوتبال ایران خالی از مربیانی است که به لحاظ علمی در جایگاه رفیعی باشند. اگر کند و کاو شود، گزینههای آنچنانی پیش روی مربیان نخواهد بود و شاید همان گزینههای همیشگی مانند مجید صالح و مربیانی از این دست باشند که تا حدی بتوانند چنین حفرهای را در تیمها پر کنند. آنچه فوتبال ایران را به این روز انداخته در واقع فقدان آموزشهای کافی از سوی فدراسیون فوتبال است. در واقع مربیان جدید با آموزشهای نوین ساخته نشدهاند که امثال فکری و دیگر مربیانی که شانس مربیگری در لیگ برتر را پیدا میکنند، از مربیان با دانش و آکادمیک در کنار خود بهره بگیرند.
اوضاع تیم ملی آلمان مانند سابق نیست
لوتار ماتئوس: لواندوفسکی بهترین بازیکن دنیا است
پویایی، قدرت بدنی بالا و عطش سیریناپذیر به پیروزی: لوتار ماتئوس در دوران بازی، تمام ویژگیهایی که برای فوتبالیستهای آلمانی میگفتند را داشت. او در جام جهانی 1990 قهرمان شد و از آن جام به عنوان «داستان جذاب تابستان» یاد میکند. تقریباً 30 سال پیش، در 8 دسامبر 1991 بود که ماتئوس، که حالا 59 سال دارد، فاتح اولین جایزه بهترین بازیکن سال فیفا شد. کاپیتان تیم ملی آلمان در جام 1990 درباره جوایز بهترینهای فیفا در سال 2020 صحبت کرده است.
لوتار، به زودی فهرست نامزدهای جایزه «بست» معرفی میشود. به نظرت چه افرادی بیشترین بخت را برای عنوان بهترین بازیکن سال دارند؟
از دید من این جایزه فقط باید به روبرت لواندوفسکی برسد. حق او برای دریافت جایزه نسبت به سالهای پیش آشکارتر شده است. او همه قهرمانیها را کسب کرده، گلهای سرنوشتساز زیادی زده و در صدر جدول گلزنان بوده است. او هر چیزی که یک بازیکن برای فتح این عنوان نیاز دارد را داراست. هیچکس نزدیک به او هم نیست، چه در آلمان و چه در اروپا.
اگر او نشود، اتفاق عجیب و غریبی روی داده است. او ویژگیهایی دارد که حتی نسبت به قبل هم او را متمایزتر میسازد. او برای تیم کار میکند و برندهای واقعی است. او کسی است که تیم را از جلو رهبری میکند و برای دفاع هم به عقب برمیگردد. او هرگز مثل حالا عالی نبوده است. شیوه زندگی او حرفهای است. او با توجه زیاد به جزئیات خود را آماده میکند و هرگز هم مصدوم نمیشود. به همین دلیل است که او تقریباً در همه بازیها به میدان میرود و این کار را در بالاترین سطح انجام میدهد.
مربیان چطور؟
مربیان آلمانی در حال حاضر شهرت واقعاً خوبی دارند اما همیشه اینطور نبوده است. شما دیدید که مربیان برجستهای داشتهایم. یواخیم لوو شش سال پیش فاتح جام جهانی شد. فوتبال آلمان حالا نسبت به پنج، شش سال پیش احترام بیشتری دارد. خوشحالم که مربیان آلمانی تا این حد موفق هستند. هانسی فلیک در بایرن مونیخ، یورگن کلوپ در لیورپول و توماس توخل در پاریس، همه موفق بودهاند اما من در اینجا بیشتر طرف بایرن را میگیرم. نه اینکه عینک بایرنیها را به چشم زده باشم، بلکه مسأله این است که فلیک کسی است که از غیرممکن، ممکن ساخت. او در وضعیت دشواری تیم را در دست گرفت و آن را موفق کرد. او خونسردی و موفقیت را به تیم آورد و بازیکنان جوان را در تیم جا انداخت. مسأله فقط تعداد جامهایی که کسب میکنید نیست، بلکه این است که چطور با تیم تعامل دارید. سلطهای که بایرن در داخل و در اروپا نشان داده و سبک تهاجمی آنها با گلهای فراوان و رکوردهای جدید، واقعاً تأثیربرانگیز است. من نمیخواهم دستاوردهای دیگر مربیان را کوچک بشمارم اما یک نفر کمی موفقتر بوده و او فلیک است.
آیا دروازهبانان باید تلاش کنند که با مانوئل بر سر عنوان بهترین دروازهبان دنیا رقابت کنند؟ چون او همه جامها را مانند فلیک و لواندوفسکی فتح کرده است.
به نظرم پس از لواندوفسکی، نویر حتی باید در رقابت بر سر بهترین بازیکن سال هم روی سکو برود. مانوئل به شکلی حیرتانگیز عالی بود. او کاملاً شایسته آن است که عنوان بهترین دروازهبان دنیا را بگیرد.
به جز لواندوفسکی و نویر، نفر سومی که باید روی سکو برود، کیست؟
من میگویم رونالدو یا مسی. اولی با یوونتوس قهرمانی کسب کرده است. او هنوز در ایتالیا گل میزند و بیشترین بازی ملی را با پرتغال دارد اما او مانند سالهای قبل چیره نیست. من بیشتر از نظر سبک بازی طرفدار مسی هستم و مسی هم به گلزنی ادامه داده است. هر دو نفر بازیکنانی در کلاس جهانی هستند. محمد صلاح هم یک گزینه دیگر است. او فاتح لیگ برتر شده است. نیمار و کیلیان امباپه در پاریسنژرمن هم هستند، هرچند که من لیگ فرانسه را قوی نمیدانم.
از سال 1991 که برنده عنوان بهترین بازیکن دنیا شدی، چه خاطرات و چه احساساتی داری؟
وقتی به آن جایزه فکر میکنم، همچنان حس غرور بسیاری به من دست میدهد. این یعنی من متعلق به گروهی بسیار نخبه از فوتبالیستهای تمام تاریخ هستم. من در گروهی هستم که در آن بزرگترین و بهترین بازیکنان تاریخ حضور دارند. به همین دلیل است که خیلی خوشحال و سپاسگزار هستم که این جایزه را دریافت کردهام. آن سال برای من عالی بود و این جایزه تنها به دلیل دستاوردهای فردی نبود؛ بلکه اعتبار آن به کل تیم ملی آلمان برمیگشت. مشخص است که وقتی یک جایزه انفرادی دریافت میکنید جذاب است. جام جهانی 1990 بهترین دوره ورزشی من را رقم زد. بهترین بازیکنان در ایتالیا رودرروی هم قرار گرفتند و ستارگان بینالمللی بسیاری حاضر بودند. آن رقابتها و چالشها باعث شد قویتر شوم.
ارلینگ هالند در بوروسیا دورتموند دارد مسیر لواندوفسکی را میپیماید و در 20 سالگی، چندین رکورد را به نام خود ثبت کرده است. آیا او همین حالا بهتر از لواندوفسکی است؟
اگر او را با لواندوفسکی در 20 سالگی مقایسه کنم، بله، هالند همین حالا از آن بازیکن بهتر است. لواندوفسکی در آن سن داشت دسته دوم لیگ لهستان را ترک میکرد تا به دورتموند برود، در حالی که هالند حالا در لیگ قهرمانان بازی میکند و در کنار لواندوفسکی بهترین گلزن این رقابتها است. او در ده بازی 12 گل زده است. او پدیده است و در این سن پایین، همه چیز دارد. او رهبر تیم است، سریع است و فرارهای مناسبی انجام میدهد. او شور و هیجان بالایی هم دارد. او همه چیزهایی که یک مهاجم کلاس بالا نیاز دارد را داراست. اگر به همین ترتیب ادامه دهد و مصدوم نشود، روزی جزو بهترین بازیکنان اروپا خواهد شد، البته اگر همین حالا نباشد! او روزی پا جای پای رونالدو یا لواندوفسکی خواهد گذاشت. او ویژگیهای بسیاری دارد که دیگران در 20 سالگی نداشتهاند.
برای آخر مصاحبه، بیا درباره تیم ملی آلمان صحبت کنیم. و البته یواخیم لوو که پس از شکست شش بر صفر مقابل اسپانیا با انتقادات فراوانی روبهرو شده است.
مسأله اصلی این است که او در آرامش باشد. اگر دریابید که دیگر نمیتوانید با تیم ارتباط برقرار کنید و جو تیم علیه شماست، این روی تیم تأثیر میگذارد. من این حس را دارم که او دیگر آن اقتدار و راحتی کار را ندارد. او بهسرعت حالت تهاجمی میگیرد و دیگر مانند سابق جوابهای دوستانه به خبرنگاران نمیدهد. درکش میکنم، چون وقتی موفقیت را تجربه میکنید، کار برایتان آسانتر است. زمانی که اوضاع علیه شماست، کمی عقب مینشینید. او حالا باید از خود بپرسد که آیا فرد مناسبی برای این کار است یا نه. هر چه باشد، همه کارهای او بد نبوده و در 16 بازی اخیر تنها دو شکست را تجربه کرده است. نتایج اسپانیا و فرانسه هم بهتر از آلمان نیست اما حس کلی این است که اوضاع مثل سابق نیست.
به توماس مولر، ژروم بواتنگ و متس هوملس گفته شد که دیگر در تیم ملی جایی نخواهند داشت اما بسیاری خواهان بازگشت آنها به تیم شدهاند. به نظرت آنها میتوانند برگردند؟
آنها در صورتی بیشترین بخت را برای بازگشت دارند که عالی بازی کنند. به نظرم لو در این زمینه اشتباه کرد. او میتوانست بگوید که این بازیکنان در جام جهانی 2018 ناامیدکننده بودند و البته آنها در باشگاههایشان هم خوب بازی نمیکردند و به همین دلیل کنار گذاشته شدند اما او نباید درها را به روی این بازیکنان میبست. این کار او شتابزده بود. او میتوانست بگوید که بازیکنان دیگر، بهویژه جوانان، فرصت بیشتری خواهند داشت. او پتانسیل را در بازیکنانی که فاتح جام کنفدراسیونها در سال 2017 شدند، میدید اما میتوانستید بگویید که آنها نیاز به کمی هدایت دارند. شما برای موفقیت نیاز به بازیکنانی باتجربه دارید. در بازی مقابل اسپانیا، میتوانستید ببینید که تونی کروس و ایلکای گوندوغان، در هنگامی که اوضاع سخت شده بود، نمیتوانستند تیم را رهبری کنند.
منبع: فیفا
مدار؟ کدام مدار؟
یادداشت
شهاب اخلاقی
لابد شما هم ویدئوی صحبتهای جدید علی فروغی، رئیس شبکه سوم سیما که پنجشنبه گذشته حسابی بین اهالی فوتبال و رسانه دست به دست میشد را دیدهاید. صحبتهایی که زخم عمیق قدیمی را دوباره باز کرده است.
فروغی اگر صد عیب داشته باشد، در این ویدئو نشان داده که یک حسن بزرگ دارد و آن هم این است که موضوع را خیلی سر راست و کاملاً صادقانه مطرح کرده. خلاصه و اهم صحبتهای او که حسابی جنجالی شده این است: «دیگه نمیشد این جوری ادامه داد. نه محبوبیت ایشون برای ما پنهان بود، نه تخصص ایشون برای ما پنهان بود. منتها بهترین دروازهبان را هم اگر ببینید در خط دیگری کار میکند یکی دیگر را باید بگذارید دروازه. در واقع مهم این بود که کار داشت از مدار خارج میشد. بقیه هم داشتند نگاه میکردند که اگر کسی به او به خاطر محبوبیت چیزی نمیگفت صدا و سیما از هم میپاشید. ناگزیر از این تصمیم بودیم. البته مظلومنمایی میکند. در همین یک سال اخیر یک میلیارد تومان از مطالبات ایشان را داده بودیم. ایشان بالاخره کارمند رسمی سازمان است. نوبت ترفیع ایشان هم رسیده بود که با امضای من انجام شد.»
در واقع حرفی که مدتها است طرفداران عادل فردوسیپور در این سالها زدهاند را حالا فروغی با زبانی ساده مطرح کرده: «هم تخصص داشت هم محبوب بود اما در مدار نبود.»
«مدار» احتمالاً از این پس به یکی از کلمات محبوب رسانهای تبدیل میشود حتی پایش به بحثهای سیاسی هم کشیده میشود. مطمئن باشید در ماههای آینده بارها این کلمه تیتر خواهد شد و از زبان شخصیتهای سیاسی شنیده میشود. در همین دو روز بسیاری درباره «در مدار بودن یا نبودن» مطلب نوشتهاند و حالا حوزه فرهنگی و حتی سیاسی یک کلیدواژه جدید پیدا کرده است. کلیدواژهای که اتفاقاً در همین بحث عادل و شبکه سه هم مهم و قابل تأمل است. فردوسیپور بارها در صحبتهایش تأکید داشته که «فرزند رسانه ملی» است. او هیچگاه علیه تلویزیون موضع نگرفته و حتی این روزها که دیگر کم کم دو سالی میشود صدا و تصویرش روی آنتن نمیرود هم حاضر نیست علیه صدا و سیما، شبکه سه و حتی علی فروغی مصاحبه کند. هرچه هست صحبتهای اطرافیان او است. موضع عادل همیشه سکوت بوده. اما چرا فروغی به راحتی میگوید او در مدار نیست؟ شاید دلیلش تعریف متفاوت مدار از نگاه دو طرف باشد. صدا و سیما مثل هر ارگان رسانهای دیگر حق دارد -و باید- برای خودش اصول و مقرراتی داشته باشد. درست مثل هر جای دیگری این قوانین و اصول ممکن است به طور کامل مورد تأیید کارکنان نباشد اما آنها ملزم هستند اهداف سازمانی را سرلوحه کار خودشان قرار دهند. فردوسیپور هم قطعاً در ۲۰ سالی که برنامهاش در بهترین ساعت ممکن در هفته روی آنتن بود در جهت همین هدفها حرکت میکرده. او قطعاً در مدار صدا و سیما بوده که آنتنش را در اختیار داشته اما مسأله این است که تیم جدیدی که کم کم دارد همه صندلیهای صدا و سیما را به دست میآورد، مداری جداگانه برای خودش تعریف کرده که ظاهراً حتی مورد تأیید همه مدیران سازمان هم نیست. تیم جوان و تازه نفس مشکلاتی ریشهای با مدیران قدیمی دارد و پایههای این کشمکش را میتوان در تغییرات مدیریت سیما در چند ماه اخیر هم مشاهده کرد.
مدار جدید ظاهراً عمق میدان کمتری دارد و محورش کوچکتر است. در نتیجه حتی سرمایههایی مثل فردوسیپور که حاضر نیستند به صدا و سیما پشت کنند هم در آن نمیگنجند و این فقط تلویزیون ملی کشور است که از نبود آنها متضرر میشود.
فدراسیون تیراندازی و سرمربی تیم ملی به صلح رسیدند
پرچمهای سفید بالا رفت
ایران ورزشی- بعد از مدتها دلخوری و بالا گرفتن اختلافها بین مسئولان فدراسیون تیراندازی و سرمربی تیم ملی و ملیپوشان، بالاخره دو طرف پرچم سفید را بالا بردند تا چند ماهی که به المپیک مانده، در آرامش سپری شود.
از آخر مردادماه تا اوایل آذرماه تمرینات تیم ملی تیراندازی تحت تأثیر پایان مدت قرارداد سرمربی تیم ملی قرار گرفت که البته بر خلاف تصور مسئولان فدراسیون تفاهم دوباره با الهام هاشمی، سرمربی تیم ملی به این راحتیها هم نبود. هاشمی چند شرط را برای مسئولان فدراسیون گذاشت و با اینکه مسئولان فدراسیون به صورت شفاهی اعلام میکردند که مشکلی برای عقد دوباره قرارداد ندارند اما امضای این قرارداد تقریباً چهارماه طول کشید چراکه خواست سرمربی تیم ملی این بود که همه موارد در قرارداد منعقد شود و فدراسیون متعهدانه برای رفع موانع موجود در تیم ملی قدم بردارد.
هاشمی در این مدت تأکید میکرد که مشکلش مبلغ قراردادش نیست و حاضر است با حقوق قبل به کارش ادامه دهد اما مشکلاتی مثل فشنگ باید رفع شود. یا تا زمان شیوع ویروس کرونا، ایران در برگزاری رقابتهای آنلاین قدمهای مؤثری بردارد. حضور در اردوهای برون مرزی هم یکی دیگر از خواستههای فنی هاشمی بود که مشخص نیست چرا فدراسیون تیراندازی برای برآورده کردن این شرایط که از الزامات اساسی کسب موفقیت در المپیک است، تردید داشت.
البته موضوع فشنگ چیزی است که مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم تأکید داشتند که از توان فدراسیون خارج است اما به هر حال باید راه حلی پیدا میشد و حالا که این قرارداد امضا شده؛ باید دید فدراسیون چطور میخواهد این مشکل را رفع کند.
در این مدت مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک، چند جلسه با دو طرف داشتند تا در فاصله چند ماه مانده به المپیک شرایط در این تیم به هم نخورد و حالا این خواسته عملی شده است. با این حساب ملیپوشان تیراندازی که آنها هم به نشانه قهر، تمرینات را رها کرده بودند، از هفته جاری زیر نظر الهام هاشمی تمرینات خود را آغاز میکنند تا این زمانی که از دست رفته را جبران کنند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
مجری :
شرکت نوآوران تارنماگستر